عنصر وبلاگ

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

منشاء زجر بشر از دوران کودکیست

در واقع منشاء زجر بشر از دوران کودکیست.

زمانی که توسط والدین ،معلم و مدرسه، دولتمردان و رهبران دینی، الگو هایی برای ما وضع می شود.
زمانی که با خود جدیدم ،اعضای خانواده ام، همسرم، پولم ،شغلم ، دوستانم ،دشمنانم، باورهای مذهبی سیاسی و اجتماعی که کسب کرده ام احراز هویت می شوم، درد آغاز می شود.
یک کودک قبل از اینکه هویت او توسط دنیای بیرون از او تعیین شود شاد است.
اما با شکل گیری او توسط دیگران رفته رفته غم و ناراحتی ها پدیدار می گردد چون در درون تضاد را ناآگاهانه تجربه می کند.

انسان در بزرگسالی مدام خودِ ساختگی (و نه حقیقی) را با الگوهای بیرونی و عوامل خارجی مقایسه می کند. این مقایسه و قضاوت مکرر به خودی خود موجب می شود تا او میزان شادمانی درونی را از دیدگاه دیگران مشاهده کند.

خود حقیقی، هشیاری است و نه جسم و ذهن.

ذهن و جسمی که با دنیای اطراف عینیت پیدا کرده مدام تنش و بحران را تجربه می کند، زیرا «منِ» ایده آلِ چهل تکه با الگو های تلقین شده گسسته مغایرت دارد.
این «من» دیگر با داشتن نعمات شاد نیست ،چون بی وقفه در مقایسه است و حقیقت این لحظه را نمی بیند.

مدام یا در گذشته است و شرایط کنونی را با قبل مقایسه می کند
یا آنکه در آینده در پی گنجیست که به آن بچسبد و رها نکند.

او به یک تولید کننده مستمرِ حس بیزاری و نفرت از کاستی ها
و حس دلبستگی و چسبندگی به خواسته ها تبدیل می شود.

هم هویت شدن با ذهنی که ما آن را برنامه ریزی نکرده ایم و جسمی که ما آن را انتخاب نکرده ایم (حداقل یادمان نمی آید که انتخاب کرده باشیم)
باعث می شود تا درون یک دایره پر از اطلاعات اکتسابی زندانی شویم و شادی را تجربه نکنیم.

برای خروج از این چرخه درد می بایست الگوهای جدید طرح کنیم.
وابستگی و ترس هایمان را بشناسیم.
دیدگاهمان را نسبت به چیزهایی که اموال شخصی می دانیم تغییر دهیم و بدانیم که همانطور که دست خالی با تنی برهنه به این دنیا آمدیم ،همانطور هم خواهیم رفت.

هنگام رفتن ،شغلمان را نمی بریم،همسرمان را نمی بریم ، فرزندمان را نمی بریم، حساب بانکی ، حرفه و مهارت هایمان را با خود نمی بریم.

اگر بدانیم که ما هیچ چیز جز هشیاری نیستیم شاد خواهیم بود.

ما به عنوان یک هشیاری آمده ایم
و همین هشیاری بعد از مرگ از بُعد فیزیکی به ابعاد دیگر تغییر حالت خواهد داد.

شادی حقیقی در اعماق وجود توست و به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نیست.
آن را بشناس و شاد و رها زندگی کن.

بهار شهیدی

سپتامبر 2020

چاکرا چیست؟

چاکرا چیست؟

,
چاکراها (مراکز انرژی) مراکز هفتگانه قدرتند که در ستون فقرات در کالبد اثیری قرار دارند و در واقع رابط بین روح و جسم هستند. چاکرا کلمه ای سانسکریت و به معنای چرخ است. چاکراها مدام در حال چرخش هستند که به آنها نیروی حیات هم می گویند و از میان ش…
موفقیت یعنی

موفقیت یعنی

موفقیت یعنی به هر آنچه که «دل» می گوید و می خواهد برسی. یکی دلش خانه مجلل می خواهد یکی دلش زندگی در کلبه ای کنار دریا را می خواد یکی دلش سفر دور دنیا با دوچرخه اش را می خواهد و دیگری سفر با هواپیمای شخصی را می خواهد یکی زندگی در کنار حیوا…
دلیل آشفتگی

دلیل آشفتگی

دوست داری بدانی دلیل آشفتگی از چیست ؟ «آشفتگی» زمانی پدیدار می شود که «حرص و آز »و «نفرت و بی زاری » در درون وجود داشته باشد . حرص و آز ریشه در وابستگی و چسبندگی به حس های #خوشایند دارد و نفرت و بیزاری در هنگام تجربه حس‌های #ناخوشایند…
مقصد یکیست

مقصد یکیست

مقصد یکیست ‎یگانگی ، کُل شدن ‎و بیداریست ‎از هر راهی دوست داری برو ‎دین ‎علم ‎عرفان ‎ولی ‎هزاران سال است که بودایی شدند ‎مسیحی شدند ‎مسلمان شدند ‎عارف شدند ‎عالم شدند ‎و از یگانگی دور شدند ‎متعصب شدند ‎و جنگیدند ‎دیگر بس است …