مقایسه در مراقبه
مسئله ای مهم برای بیشتر افرادی که اوایل مراقبه را شروع می کنند پیش میاید،
اینکه مراقبه را با الگوهای قبلی ذهنشان مقایسه می کنند.
مثلا با دارو و مُسکن هایی که درد را یکباره خوب می کند.
یا حتی بعضا با جادو و یا مراسم مذهبی مانند نماز و ..
این درواقع ذهن عجول و سطحی نگر فرد است که می خواهد سریعا به هدف برسد و هر روز از خود می پرسد ،
پس چرا هیچ چیز تغییر نمی کند ؟
چرا نتیجه نمی گیرم؟
چرا روحم پرواز نمی کند؟
این صدا معنیش چیست؟
آن حس یعنی چه؟
چرا پولدار نمی شوم؟
چرا به خلسه نمی روم ؟
نکند با جن و پری روبرو شوم؟
ذهن علاقه دارد فلسفه ببافد،
توهم ایجاد کند.
همه این سوالات غلط است.
حتی اگر فقط از خودت هم بپرسی باز هم اشتباه است.
ذهن می خواهد خیلی سریع نتیجه را بیابد.
ذهن عجول می خواهد تکلیفش سریعا مشخص شود.
ذهنی که سالها بذر شک را در خود کاشته است دیگر تحمل و صبر ندارد.
می خواهد خیلی زود ثابت کند که یک جای کار می لنگد.
تا زودتر به عاداتی بازگردد که به آن اعتیاد دارد.
زیرا توانایی روبرویی با رنج خود را ندارد.
زیرا فکر می کند پنهان کردن رنج ،زیر قالی کهنه ذهن ایده امن تریست.
برای ذهن سخت است که خودآگاهانه عمل کند. او دوست دارد ماشین خودکار باشد ، در هپروت به سر ببرد.
اما مراقبه ذهن را با واقعیت روبرو می کند.
دروغ نمی گوید.
گولت نمی زند.
حقیقت را به تو نشان می دهد.
مراقبه حقیقی یک مسیر کاملا بی هدف است و تنها در این حالت همه چیز را خواهی یافت.
بهار شهیدی
(۱۳ مارچ ۲۰۲۰)